آیا آدم و حوا مثل انسانهای نخستین(میمون نما)بودند؟

لحظه ای از زندگی

آیا آدم و حوا مثل انسانهای نخستین(میمون نما)بودند؟

انواع انسان  

انسان ابتدایی :برخی از دانشمندان مرکز اصلی پیدایش انسان را افریقا می دانند که 20 میلیون سال پیش بوجود آمده اند و چون  از لحاظ گلبول های خون شبیه به میمون هستند عده ای انسان را از نسل میمون مي دانند.

انسان پکن : در حدود 400 تا 500 هزار سال پیش در ناحیه پکن زندگی می کرده اند . تا حد زیادی به حیوان شباهت داشته است .دارای زانوی خمیده و سری کوچک بوده است .نخستین اثر این این نوع در سال 1899 در چین یک دندان بود و در سال 1920 اندسن استخوان هایی از آن را پیدا کرد .

انسان نئاندرتال :در حدود 140 هزار سال پیش بوجود  آمده و در حدود 70 هزار سال می زیسته است .

انسان های کرمانیون : این نوع انسان از ابزار های پیشرفته مانند ابزار های سنگی استفاده می کرده است .

تفاوت بشر ، آدم و انسان

هرچند در زبان فارسي و محاوره‏اي ميان كاربرد كلمات «بشر، آدم و انسان» تفاوتي قائل نيستيم و هر سه را به يك معني استعمال مي‏كنيم، ولي با توجه به توضيح ذيل و به استناد بعضي از آيات و الفاظ قرآني متوجه خواهيم شد كه ميان اين سه واژه تفاوت بارز و آشكاري وجود دارد.

بدون شك خلقت بشر بر خلقت آدم و انسان سبقت دارد. حضرت امام صادق عليه‏السلام در حديثي مي‏فرمايند:

"شايد شما فكر مي‏كنيد كه خداوند جز شما بشري نيافريده است، چرا! به خدا قسم كه خداوند هزاران هزار بشر آفريده است كه شما در آخر اين سلسله قرار داريد."

در كتاب خصال شيخ صدوق از امام محمد باقر عليه‏السلام نقل شده است كه خداوند عزوجل از آن روز كه زمين را آفريده، هفت عالم در آن پديد آورده است و بشرهاي اين عوالم از فرزندان حضرت آدم عليه‏السلام نبوده‏اند و خداوند آنها را يكي پس از ديگري با جهان مربوط به خودشان در زمين منزل داد، سپس حضرت آدم عليه‏السلام ابوالبشر را آفريد و انسان را از او پديد آورد.

در كتاب «ناسخ التواريخ» نقل شده كه شخصي به خدمت حضرت علي عليه‏السلام رسيد و سؤال كرد كه سه هزار سال پيش از حضرت آدم چه كسي بود؟ حضرت فرمودند: بشر؛ عرض كرد قبل از آن بشر كي بود؟ فرمود: بشر؛ سه بار اين سخن تكرار شد، سائل سر به زير انداخت. آنگاه حضرت علي عليه‏السلام فرمودند: اگر سي هزار بار هم سؤال مي‏كردي، همين جواب را مي‏شنيدي.

واژه «بشر» مخصوص آن افرادي است كه قبل از حضرت آدم عليه‏السلام بودند، واژه «آدم» اسم خاص براي اولين بشر موحد و دو واژه «انسان» و «بشر» مخصوص حضرت آدم عليه‏السلام و اولاد اوست كه مستقل و غير متحوّل از بشر اوليه است.

ادوار آفرينش بشر

قرآن كريم حكايت آفرينش بشر را با خلقت حضرت آدم عليه‏السلام شروع كرده و بيان نكرده است كه آيا ظهور نوع بشر منحصر به همين دوره است يا اين كه قبلاً هم دوره‏هايي بر او گذشته است كه آخرين آنها ما هستيم.

مرحوم علامه طباطبائي قدس‏سره به استناد آيه 30 سوره بقره «و چون پروردگارت بر فرشتگان گفت: من مي‏خواهم در زمين جانشيني قرار دهم، گفتند: آيا مي‏خواهي در روي زمين موجودي قرار دهي كه تباهي كند و خون ها بريزد؟ با اين كه ما تو را به پاكي مي‏ستائيم و تقديس مي‏گوئيم؟ گفت: من چيزهايي مي‏دانم كه شما نمي‏دانيد»؛ مي‏فرمايد كه قبل از دوره كنوني، دوره‏هاي ديگري بر نوع بشر گذشته است كه ملائكه از خونريزي آنان اطلاعاتي داشتند.

با توجه به احاديث و آيه فوق و توضيحات بعد مشخص مي‏شود كه زندگي بشر دو دوره دارد: يك دوره قديمي كه براساس تحقيقات دانشمندان ژئولوژي(زمين‏شناسي) عمر نوع بشر در اين دوره از ميليون ها سال هم تجاوز مي‏كند و آثار و فُسيلهايي پيدا كرده‏اند كه مربوط به بيش از پانصدهزار سال قبل است. آنها عقيده دارند كه به وجود آمدن موجودات زنده روي زمين، واقعاً اعجاب‏انگيز و يكپارچه معجزه است.

آخرين پديده قدرت لايزال الهي كه روي كره زمين طي دوران هاي زمين‏شناسي رخ داده است، «پديده خلقت پستانداران امروزي» است. پستانداران امروز با داشتن بعضي صفات طبيعي و تشريحي از ساير استخوان داران و از جميع جانوران چند سلولي متمايز هستند. اقسام اوليه آن ها مربوط به اواسط دوران دوم مي‏باشد. از اوايل دوران سوم زمين‏شناسي پستانداران حقيقي يعني آنهايي كه در حال بلوغ صفات مخصوص پستانداران را داشتند، ظاهر شدند و در تمام خشكي هاي آن زمان پراكنده شدند. در اواخر اين دوران بسياري از انواع آن ها منقرض شدند و فقط اقسامي كه نسل آنها تا امروز باقي است، دوام زندگي يافتند. در ميان اين پستانداران، خلقت بشر اوليه از همه ديرتر بوده است كه به حدود 3 ميليون سال پيش مي‏رسد.

اگر تمام عمر كره زمين را يك سال فرض كنيم، هشت ماه اول از عمر زمين، موجود زنده‏اي وجود نداشته است. در ماه‏هاي نهم و دهم، موجودات زنده به وجود آمدند. در دهه دوم ماه آخر سال پستانداران؛ و در روز آخر سال، بشر اوليه پا به عرصه حيات گذاشته است. سپس رو به ازدياد گذارده و زندگي كرده است و بعد منقرض شده و باز پيدا شده و منقرض شده و همين‏طور ادواري بر او گذشته است تا نسل موجود كه آخرين دوره‏هاي اوست. بشر قبل از اين نسل موجود، فاقد قوّه تشخيص بوده و مكلّف هم نبوده، زيرا آفرينش وي بر اساس فطرت بشر كنوني نبوده و آيه «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» در نهاد وي تحقق پيدا نكرده و متّصف به فضائل و كمالات نشده است.
همان‏طور كه اشاره شد، قرآن مجيد آفرينش بشر را از خلقت حضرت آدم عليه‏السلام شروع كرده و صريحاً بيان نموده است.
لفظ «آدم» در قرآن اسم خاص است كه بر اولين بشر موحد اطلاق شده است. حضرت آدم عليه‏السلام اولين بشر نيست، بلكه اولين بشر موحد است كه آفرينش او براساس فطرت الهي است و ماهيت و كيفيت خلقت او را قرآن اين‏گونه بيان كرده است:
"همانا مَثَل خلقت حضرت عيسي عليه‏السلام در خارق‏العاده بودن مانند خلقت حضرت آدم عليه‏السلام است كه خداوند او را از خاك آفريد

سپس بدان خاك گفت: بشري به حد كمال باش، همان دم چنان گرديد."

قرآن دربارة آفرينش انسان بر روي زمين در دو مقام سخن گفته است يك بحث از پيدايش انسان نخستين و دوم سخن پيرامون تكثر و تناسل انسان.

نسبت‌ به مقام نخست مي‌فرمايد: شخص آدم را از خاك آفريده است. گرچه واژة بشر، در آية مباركه عام است ولي چون در مورد شخص حضرت آدم بكار رفته است لذا نمي‌توان گفت كه هر موجودي كه كل بشر بر او قابل اطلاق است در آيه منظور شده است چون كافي است يك فرد به وجود آيد و اسم بشر را بر او اطلاق كند و اگر بخواهيم تعميم را استفاده كنيم نيازمند دليل خارجي هستيم.
مقام دوم مسئله كه آيا ظهور اين نوع موجود (انسان) منحصر به همين دورة فعلي است كه ما در آن قرار داريم يا دوره‌هاي متعدد دارد، يعني نسل كنوني و جمعيت پراكنده كنوني انسان در روي زمين با همه اختلاف رنگ‌ها و زبان‌ها همه به يك زوج آدم و حوا برمي‌گردد و يا نه.
آيه پنج سورة مباركه حج و آية اول سوره مباركة نساء بر اين مطلب دلالت دارند كه نسل همه انسان‌هاي فعلي به آدم و حوا برمي‌گردد. و عامل سومي در آن دخالت نداشته است البتّه لسان اين آيه، لسان اثباتي است و دلالت بر نفي آدم‌هاي قبل از آدم و حوا ندارد. آية شريفه سورة نساء دلالت دارد كه: آدم و حوا پدر و مادر نسل انسان هستند. و دوم اين‌كه، همه افراد نوع انسان به اين دو منتهي مي‌شوند و اين دو هم از يكنوع‌اند همسر (حوا) از جنس و حقيقت آدم است. سوم اين‌كه تكثير نسل فرزندان آدم تنها از طريق او و همسرش صورت گرفته و موجود ثالثي در آن دخالت نداشته است.

اين انبوه جمعيت انسان كه در سطح كره زمين منتشر شده‌اند همه از دو فرد، انسانِ مثلِ هم و شبيه هم منشاء گرفته‌اند، جن، حوريه يا نسل‌هاي پيشين هيچگونه دخالتي در آن نداشته است.

دليل دوم بر اين‌كه نسل فعلي بشر به آدم و حوا برمي‌گردد و نسل‌هاي پيشين در آن دخالت ندارد اين است كه قرآن از سويي خود را هدايتگر همه عالميان و بيم‌دهنده تمامي بشر معرفي مي‌كند و از سويي همين بشر را فرزند آدم مي‌خواند. و با تعبير بني‌آدم آنان

را مورد خطاب قرار مي‌دهد پس بشرِ مخاطبِ قرآن همگي فرزندان آدم است.

دليل سوم، آياتي دلالت دارد كه مي‌فرمايد: آدم از خاك يا گل آفريده شده است ولي سنت الهي در قبال نسل او اين بوده كه از راه ساختن نطفه، بقاء نسل او را تضمين كرده است.

اين سه دليل و شاهد كافي است بر اين‌كه در انتشار و تكثر نسل كنوني بشر هيچ موجود ثالثي (نه حوريه، نه جن و نه غير از اين دو) دخالت نداشته است. امّا اين آيات دلالت ندارد كه تنها موجود انساني بر روي كره زمين همين آدم و نسل او بوده است. و ممكن است روي زمين دوره‌هاي متعدد از خلقت و آفرينش تحقق پذيرفته باشد و ليكن اين متيقن است كه در اين دوره فعلي، نسل بشر فقط به آدم و حوا برمي‌گردد.

بعضي توهم كرده‌اند كه دليل اول ناتمام است، آيه مباركه سورة نساء مي‌فرمايد: كه هر يك نفر از شما نوع بشر از پدر و مادر (از دو نفر) خلق و آفريده شده‌ايد يعني كل بشر از مجموع پدر و مادر متولد مي‌شود، اين آيه مباركه همسان آيه مباركه 13 سورة حجرات است كه مي‌فرمايد: «ما شما را از يك مرد و زن آفريده‌ايم». به عبارت ديگر واژه «نفس واحده» در آيه مباركه دلالت بر شخص آدم نمي‌كند بلكه دلالت بر نوع بشر دارد.

امّا بايد توجّه داشت كه: «بين اين دو آيه فرق واضحي است، آية سورة حجرات در مقام بيان اين جهت است كه افراد انسان از نظر «حقيقت انسانيت يكسانند و هيچ فرقي از اين جهت ندارند كه هر يك از آنان از پدر و مادري از جنس بشر متولد شده‌اند. (جاي برتري نژادي و... نيست). امّا آية سورة نساء در مقام بيان ريشه بني‌آدم است مي‌فرمايد: افراد انسان از يك حقيقت جنس و يك واقعيتند، با همه كثرتي كه دارند همه از يك ريشه منشعب شده‌اند (حتي) همسر آدم از نوع خود آدم (است) انساني بود مثل خود او. حرف «من» حرف نشويه است مثل است.اين آيه مباركه در مقام بيان اين است كه در تكثير انسان عامل سوم مثل حوري و جن‌ دخالت ندارد، افراد بي‌شمار انسان‌ها از آدم و حوا نشئت گرفته است و سرسلسلة زنجيره انسان‌ها آدم است.

از سوي ديگر اين توهم مخالف ظاهر آياتي مثل آيات (سجده، 8، آل‌عمران، 59، ص، 71، و اسراء، 62) مي‌باشد، و مخالف صريح آيه‌اي است كه با «يا بني آدم» بشر را مخاطب قرار مي‌دهد.

چگونگی ازدواج فرزندان آدم و حوا

ازدواج فرزندان آدم چگونه بوده است؟ (سؤالي از آيت الله مكارم شيرازي)

سؤال:ازدواج فرزندان آدم و حوّا چگونه بوده، آيا خواهر و برادر با هم ازدواج كرده اند يا ازدواج آنان به صورت ديگري بوده است؟

در اين باره در ميان دانشمندان اسلامي دو نظر وجود دارد و هر كدام براي خود دلايلي از قرآن و روايات ذكر كرده اند. اينك ما هر دو نظر را بطور اجمال در اين صفحات نقل مي كنيم:

1- در آن زمان هنوز قانون تحريم ازدواج خواهر و برادر از طرف خداوند قرار داده نشده بود و چون راهي براي بقاي نسل بشر غير از اين راه نبود، از اين جهت ازدواج آنان با يكديگر صورت گرفته است; ناگفته پيداست كه دستگاه قانونگذاري از آن خداست «اِنِ الْحُكْمُ اِلاّ لِلَّهِ; حكم تنها از آن خداست.»

چه اشكال دارد كه بطور موقّت براي گروهي از راه ضرورت اين گونه ازدواج در آن زمان بلامانع و مباح باشد و براي ديگران عموماً تحريم ابدي شود؟

طرفداران اين نظريّه از ظواهر قرآن با اين آيه براي خود دليل مي آورند: «وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا كَثِيراً وَ نِسااً و از آن دو، مردان و زنان فراواني (در روي زمين) منتشر ساخت».

ظاهر اين آيه مي گويد كه نسل بشر فقط به وسيله اين دو تن به وجود آمده است و اگر غير از اين دو در بقاي نسل او دخالت داشتند بايد بفرمايد «وبث منهما و من غير هما» يعني به وسيله اين دو و غير آنان... .

علاوه بر اين، در روايتي كه مرحوم طبرسي آن را در احتجاج از امام سجّاد(عليه السلام) نقل مي كند اين مطلب تأييد شده است.

2- نظر ديگر اين است: چون ازدواج فرزندان آدم با يكديگر ممكن نبوده - زيرا ازدواج با محارم يك عمل قبيح و زشت است - فرزندان آدم با دختراني از نژاد نسل ديگر كه در روي زمين بودند ازدواج كردند، بعداً كه فرزندان آنها با هم پسر عمو شدند زناشويي ميان خود آنان صورت پذيرفت و اين نظر را نيز بعضي از روايات تأييد مي كند، زيرا نسل آدم، نخستين انسان روي زمين نبوده، بلكه پيش از او نيز انسان هايي در زمين زندگي مي كرده اند.

حاصل اين كه: ممكن است گفته شود كه پسران آدم با بقاياي انسانهاي پيشين كه قبل از خلقت آدم و حوّا در روي زمين زندگي مي كردند، ازدواج كرده اند و از گفتگوي خدا با فرشتگان درباره آفرينش آدم در روي زمين استفاده مي شود كه قبل از آدم و حوّا انسان هايي در روي زمين زندگي مي كردند و اين حقيقت از روايات نيز استفاده مي شود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 12:18 توسط سارا |